بودن در يك دنياي جديد
با توجه به اینکه این متون دربارهی راهبر و راهبری است، بدیهی است که ما دربارهی سکنیگزیدن در دنیای «راهبربودن و اِعمال مؤثر راهبری» صحبت میکنیم.
در اصطلاحِ «دنیای راهبر و راهبری»، منظور ما از «دنیا»، معنایی است که «دنیا» در این مثالها دارد: دنیای پزشکی، دنیای فوتبال، دنیای هنر، دنیای لولهکشی، و دنیای مدیریت.
معنای اصطلاح «دنیا» طوری که در مثالهای قبل به کار رفته، عبارت است از: یک سپهر (عرصهی) منسجم از هر چیز موردِ علاقه و فعالیت، که آنجا تسلط، مهارت و حتی استادی ممکن میشود. چيرگي ممكن مي شود.
بودن (سکنی گزیدن) در یک دنیای جدید
برای روشنکردن اصطلاح «بودن در یک دنیای جدید»، باید بگوییم کلمه «بودن» در دیکشنری وبستر (۱۹۹۸) به عنوان «زندگیکردن» و «وجود داشتن» تعریف میشود؛ بنابراین بودن در یک دنیای جدید، «یعنی زندگیکردن در آن دنیا» یا «وجود داشتن در آن دنیا».
برای روشنکردن اصطلاح «سکنی گزیدن در یک دنیای جدید»، باید بگوییم کلمه «سکنیگزیدن» به عنوان «زندگیکردن»، «اقامتداشتن»، «خانهی خود برگزیدن» تعریف میشود؛ بنابراین سکنیگزیدن در یک دنیای جدید، یعنی «جزئی از آن دنیا بودن»، «یکی شدن با آن دنیا»، «اهل آن دنیا بودن»، «اقامت داشتن در آن دنیا».
بدیهی است بودن در یک دنیای جدید و سکنیگزیدن در یک دنیای جدید، هر دو در مورد یک چیز از دیدگاههای کمی متفاوت صحبت میکنند.
در هر بحث جدی با هر شخصی که در زمینه تخصصش فوقالعاده عمل میکند، این موضوع را میتوان نسبتاً به وضوح دید که او کاملاً با دنیایش یکی است. در حقیقت، اغراق نیست اگر بگوییم آن شخص در دنیایی که در آن با کیفیت عمل میکند، زندگی میکند، بخشی از آن دنیاست و آن دنیا را ابراز میکند.
شیوهی بودن و عملکرد یک فرد، وقتی که در یک دنیا سکنیگزیده، بسیار متفاوت است از زمانی که صرفاً چیزهای بسیار زیادی را در مورد آن دنیا میداند.
حتی داشتن یک درک مفهومی قوی از عوامل مختلف یک دنیا، با سکنیگزیدن در آن دنیا (جزئی از آن دنیا بودن، اهل آن دنیا بودن، استفاده شدن توسط آن دنیا) یکسان نیست. مهم نیست که شما چقدر در مورد یک دنیا بدانید، اگر شروع به سکنی گزیدن درآن دنیا نکرده باشید، به اصطلاح بیرون از آن دنیا ایستادهاید و به آن دنیا نگاه میکنید. شما میتوانید به شکل متقاعدکنندهای دربارهی آن دنیا صحبت کنید، اما بودن و اَعمال شما، توسط آن دنیا به شما داده نمیشود.
یک پزشک ماهر، صرفاً با دانستن دربارهی بدن انسان و علم پزشکی، طبابت نمیکند. بلکه آن پزشک ماهر، شروع به سکنیگزیدن در دنیای پزشکی و بدن انسان کرده است، دنیایی که بودن و اَعمال او را در طبابت، به او میدهد (از او استفاده میکند).
یک رقصندهی ماهر، صرفاً موسیقی و حرکات رقص را نمیداند، بلکه آن رقصندهی ماهر، در دنیای رقص سکنی گزیده است، که در آن موسیقی و حرکات رقص به عنوان یک امکان اصیل برای ابراز خلاقانه و پر قدرت رقص پدید میآید.
و در نهایت، مدیران بسیار اثرگذار، صرفاً افرادی تحصیلکرده، با تجربه و باهوش نیستند، بلکه شیوهی بودن و عملکردنِ آنها، و توانمندیشان برای ایجاد نتایج خارقالعاده، پیامد طبیعیِ سکنیگزیدنِ آنها در مدیریت به عنوان یک دنیاست، و نه کمکگرفتن از مدیریت به عنوان انبوهی از دانش و اطلاعات.
وقتی شما عملاً در دنیای راهبر و راهبری سکنی میگزینید، راهبربودن و اِعمال مؤثر راهبری، ابراز طبیعی خودتان میشود.
با سکنیگزیدن در دنیای راهبربودن و اِعمال مؤثر راهبری، به جای آنکه این، فقط چیزی باشد که شما آن را میدانید و سعی میکنید آن را به کار ببرید، راهبربودن و اِعمال مؤثر راهبری، ابراز طبیعیتان خواهد شد. وقتی شما در دنیای راهبر و راهبری سکنیمیگزینید، عملاً آنچه که راهبربودن هست، از شما استفاده میکند و هر آنچه برای اِعمال مؤثر راهبری لازم است، از شما استفاده میکند.